بـــــه تــــوان خـــــدا

بـــه حـــکمـــتـــش دل بـــســـپـــار

بـــــه تــــوان خـــــدا

بـــه حـــکمـــتـــش دل بـــســـپـــار

بـــــه تــــوان خـــــدا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاس ِ﴿٢﴾
إلَهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾
الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿٦﴾

نمیدانم
کجا؟
کِی؟
ﮐُـــــــــﺪﺍﻡ ﺭﻭﺯ؟
ﭼـــه ﺷُــﺪ؟
که ﻳﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺩَﺳـﺘــﻢ ﺍُﻓــﺘــاﺩ ﻭ حاصلش تمام ﺯﻣــﯿــﻦ ﺧــﻮﺭﺩﻧﻬـﺎﻳﻢ شد
دلم می ﺧــﻮاﻫــﺪ ﺁﺭاﻡ ﺻــﺪﺍﻳﺖ ﮐُــﻨــﻢ:
” ﺍللهم ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ ”
ﻭ ﺑـﮕـــــــــﻮﯾــﻢ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺩ ﺁﺭامش
ﻭ ﻣـﻦ ﺧــﻮﺩ ﺧــﻮﺩ ﺑــﯿــقـﺮاﺭ

بایگانی
آخرین مطالب


       سلام آقا جان

       دنبال متنی بودم که به حال و هوای دلم و دلتنگی هایش بخورد اما ...

       اما هیچکدام از شعر ها و متن ها حرف دل من نبود

       آقا جان باران می بارد...

       اما دل من تشنه است

       تشنه تو

       تو هستی اما مشکل از من است که از تو سیراب نمی شود

       آقا جان برگرد و خودت فکری به حال دل ما کن

       زیر این باران وجود تو را در کنارم کم دارم تویی که هنوز نتوانستم با تمام وجودم درکت کنم
       اگر با تمام وجودم درکت کرده بودم از بند این دنیا آزاد بودم
       حضرت باران دعایی برای دلمان کن
       از کثرت گناه دارد میمرد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۳:۴۵
فاطمه سادات ``
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۷
فاطمه سادات ``


شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد

زنده در گور غزل‌های فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ابر پی توست دلش را مشکن

مگذار این همه خورشید هراسان باشد


.

.

.

ادامه مطلب


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۱
فاطمه سادات ``


هر چند حال و روز زمین و زمان بد است


یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است


حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای


آنجا برای عشق شروعی مجدد است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۶
فاطمه سادات ``


باور کنید قامت حیدر خمیده است


رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است


باور کنید بغض حسن مانده در گلو


خونِ ‌دل حسین به صورت چکیده است


رحلت حضرت محمد (ص) تسلیت باد


○•○•○•○•○•○•○•○○•○•○•○•○•○•○•○○•○•○•○•○•○•○•○

سلام، غریب تر از هر غریب


سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده


سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده


سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده


سلام، امام غریب من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۸
فاطمه سادات ``







ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن , حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده , که این جمعه هم گذشت...

مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۲۰:۳۸
فاطمه سادات ``